به گزارش سینماپرس، این روزها فضای مجازی تبدیل به محلی برای مطرح کردن ادعاها و جنجالهای مختلفی شده است. هر روزه ادعاهایی مطرح میشود و هیچکس هم منتظر پاسخ نمیماند و سیل کاربران تنها به بازنشر آن بسنده میکنند بیکه در آنباره نیاز به تحقیق و جستجوی بیشتری را احساس کنند.
به عنوان نمونه از این دست اخبار میتوان به موضوع کپی بودن یکی از المانهای شهری (حجم نمادین) که ویژه ماه مبارک رمضان در سطح شهر تهران جانمایی شده بود اشاره کرد. المانی که با همه این حواشی و جنجالها توانست بعد از سالها یک خاطره جمعی در ذهن شهروندان تهرانی ایجاد کند.
ورای سهمی که این گونه رفتارها در کمرنگ سازی اخلاق در جامعه دارد، لازم است نگاه و رویکردی تخصصی نسبت به چنین کارهایی اعمال شود تا تشخیص سره از ناسره را برای عموم مردم فراهم سازد.
یکی از برجستهترین سوالاتی که در این میان و با توجه به اتفاقات رخ داده مطرح است، تفاوتی است که میان الهامگیری و کپی کردن یک اثر هنری از جانب سایر افراد وجود دارد و این که این امر چگونه قابل تشخیص است؟
*ماجرای المان هلال ماه اسماءالحسنی چه بود؟
سازمان زیباسازی شهر تهران همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان علاوه بر نصب المانهای مربوط به ایام نوروز، المانهای حجمی را نیز با موضوع ماه مبارک رمضان در سطح شهر تهران طراحی و جانمایی کرده بود. که بی شک یکی از مهمترین و جذابترین آنها جانمایی و نصب 100 المان هلال ماه اسماءالحسنی بود. احجامی از جنس فایبرگلاس که در ارتفاع 5 متری بر روی پایههایی با نمای سنگی در فضاهای مختلف پایتخت جانمایی و نصب شده بودند.
المان هلال ماه اسماءالحسنی، اثری که میتوان آن را جزو شاخصترین المانهای شهری این چند ساله دانست. این المان به شکل تک و در برخی فضاها(مثل میدان هفت تیر) به صورت چیدمانی ارائه شد
سید محمد آقامیری، رئیس کمیته عمران شورا نیز با اشاره به اینکه سازمان زیباسازی در این دوره برای ایجاد تحول در چهره شهر و افزایش زیبایی بصری کارهایی انجام داده است، گفت: باتوجهبه نظرسنجیها صورتگرفته، مورد اقبال عمومی بوده و ازاینرو ارزشمند و قابلتقدیر است نکته مهم که نباید مورد غفلت قرار گیرد، نوآوری و خلاقیت و ابتکار است که برخی از کارها برای نخستینبار انجام شده و همین امر سبب افزایش رضایتمندی مردم شده بهنحویکه امروز شهروندان بهخوبی تحول در شهر را به لحاظ بصری و زیبایی لمس میکنند.
هر سال طی فراخوان سازمان زیباسازی، هنرمندان به استقبال بهار رفته و آثار هنریای را در فضاهای عمومی و معابر شهر رونمایی میکنند. آثاری که عموما نقاشی دیواری، حجم و المانهای شهری هستند. بررسیها نشان میدهد تفاوت اصلی رویکرد امسال با سالهای گذشته در این بوده که معاونت هنری سازمان زیباسازی و اداره حجم که ذیل آن فعالیت میکند گزینشیتر عمل کرده و به جای «کمیت» و تعداد بر «کیفیت» و تاثیرگذاری آثار تاکید داشته است. یکی از آثار باکیفت امسال المان هلال ماه اسماءالحسنی بود که حضور چشمگیری در فضاهای عمومی شهر تهران داشت و در فضای مجازی حواشی هم برای آن ایجاد شد. در ادامه نگاهی اجمالی خواهی داشت به شیوه انتخاب آن و همچنین با کمک کارشناسان هنرهای تجسمی تلاش خواهیم کرد مساله تقلیدی بودن یا نبودن آن را واکاوی کنیم.
ایده برتر چگونه انتخاب شد؟
به گفته مجید قادریآذر معاون فرهنگی و هنرهای شهری شیوه انتخاب این اثر طی فراخوانی ذیل ایدههای برتر برای ماه مبارک رمضان از بین طرحهای مختلفی این ایده انتخاب و ساخته شده است.
پس آنگونه که به نظر میرسد به شیوه سالهای پیش طی فراخوانی از ایدههای نو برای نصب در فضاهای عمومی و معابر شهری دعوت میشود، و المان برتر انتخاب و در فضاهای مختلف شهری نصب میشود.
همانگونه که گفته شد نکته اصلی این است که در مورد این طرح موضوع کپی بودن مطرح شده است، در این گزارش تلاش خواهد شد مسئله تقلیدی بودن و تفاوتهای آن با الهام و تاثیرپذیری و ...به اختصار شرح داده شود. اینکه آیا هر شباهتی میتواند به معنای کپی بودن اثر باشد، یا نه بسیاری از هنرمندان از هم الهام گرفته و آثار هنری رابطه بینامتنی با هم دارند و در هر اثر هنری ردی از دیگر آثار قابل مشاهده است.
*کپی یا اصل؟/ هر اثر از دل اثری دیگر برمیخیزید
به گفته سجاد آزادی کارشناس هنرهای تجسمی موضوع تاثیرپذیری قرنها مساله اصلی و کلیدی هنرمندان مختلفی بوده است، به زعم یکی از مهمترین نظریهپردازن نظریه ادبی هارلد بلوم (تولد: 1930م)، اگر قرار باشد برای تاریخ ادبیات یک مخرج مشترک در نظر گرفت آن موضوع همانا اضطراب تاثیر( بلوم کتابی به همین اسم دارد) است.
نظریه اضطراب تأثیر یکی از گونههای بینامتنیت است که به وسیله بلوم محقق برجسته آمریکایی در نیمه دوم قرن بیستم مطرح گردید. این نظریه برای مطالعه روابط خویشاوندی میان متون بویژه برای تبیین روابط پیشمتنهای متعدد با یک پیشمتن مورد استفاده قرار میگیرد.
به زبانی ساده هر هنرمندی در هر دوره تاریخی که زندگی میکرده است همواره زیر سایه دیگر هنرمندان هم روزگار و حتی هنرمندان قبل از خود بوده است. و از این رو تلاش میکرده تا خود را از زیر سایه بیرون و به خودی خود قد بکشد. از این رو همواره اضطرابی درونی بر آثار هنری سایه افکنده است، و این همان اضطراب تاثیر است.
سازه ساختمان «موزه آینده» در دبی، سازهای که منقتدان المان هلال ماه اسماءالحسنی را تقلیدی از آن میدانند
آزادی افزود: «این موضوع در میدان هنرهای معاصر شدت بیشتری گرفته است. به گونهای که فلاسفهای چون باختین، کریستوا و ژاک دریدا، یکه بودن( فی نفسه بودن) اثر هنری را امری ناممکن دانسته است و بر این موضوع تاکید داشتهاند که «هر اثر هنری از دل آثار هنری دیگر برمیخیزد» کریستوا از این فرآیند با عنوان« بینامتنیت» یاد میکند و بر این تاکید دارد که هر اثر هنری یک بینامتنی است. یعنی مجموعهای از متونی که پیشتر منتشر شدهاند.»
آیا هنرمند میتواند اثری فینسفه (در خود) خلق کند، اثری که هیچ تاثیر و یا الهامی از دیگر آثار هنری نگرفته باشد، آیا هنرمند گریزی از آثار پیشینیان یا معاصرانش دارد؟ حالا با این بنیان نظری که مطرح شد آیا میتوان ماههای چیدمان شده در سطح شهر تهران را کپی دانست؟
وی با اشاره به چیدمان هلال ماه اسماءالحسنی بر این نکته تاکید کرد که «در طول تاریخ (طی 100 سال اخیر با شدت بیشتری) هزاران اثر هنری را میتوان به عنوان شاهد مثال آورد، آثاری که به شکلی متاثر از دیگر آثار تاریخ هنر خلق شدهاند. از سوی دیگر بین بسیاری از آثار هنری رابطه «بینامتنی» وجود دارد و در این اثر دغدغهای متفاوت از سازه شهر دبی میبینیم از این رو در نهایت میتوانیم بگوییم الهام گرفته شده است و هنرمند با دغدغهای متفاوت این اثر را ازآنخودسازی کرده است.»
با مطالعه تطبیقی این دو اثر یعنی سازه موزه آینده دبی و المان هلال ماه اسماءالحسنی، ممکن است در نگاه اول شباهتهایی دیده شود اما چه از منظر معنایی و چه «ایده» رابطه مستقیمی بین آنها وجود ندارد. حتی اگر شباهت فرمی بین آنها دیده شود، آنها در دو زمینه و بستر متفاوت، با دغدغههای متفاوت و در شیوههای چیدمانی دور از هم قرار دارند و از این رو تداعیها و معانی مختلفی از خود ارائه میدهند
*هنرهای شهری در تهران
کامران سلطانیان کارشناس ارشد پژوهش هنر در این باره گفت: «هنر در مکانهای عمومی با «هنر عمومی» متفاوت است. عموم آثار نصب شده در فضاهای شهری تهران ذیل رویکرد اول قرار میگیرند. یعنی ابتدا اثر هنری خلق شده و بعد جستجو میکنند و فضایی برای جانمایی آن مییابند. در حالی که آثار هنری عمومی باید وابسته به سایت(مکان) و عرصههای عمومی تولید شوند و به یک معنا از دل آن مکان بیرون زده باشند. در همتنیدگی اثر هنری و مکانی که در آن ارائه میشود میتواند معنایی تازه به هنرهای عمومی و شهری ببخشد. البته با اینکه شهر تهران پر از شاهکارهای حجمی از شاخصترین هنرمندان دنیاست ولی طی دهههای اخیر در شهرسازی جایگاهی برای هنرهای عمومی و همگانی دیده نشده است، حتی فضاهای باز و عمومی روز به روز تغییر کاربری داده و تراکم روی تراکم شهر را به سمت خفگی برده است. بی شک در این میان آثار هنری همچنان میتوانند فضاهای مکث و توقف ایجاد کنند و در هویت بخشی به شهروندان نقشی تاثیرگذار داشته باشند.»
وی افزود: «نگاهی به پیشینه موضوع نشان میدهد که طی سه دهه گذشته سازمان زیباسازی شهرداری تهران در طول سال به بهانههای مختلفی طی فراخوانهای متعددی آثار گوناگونی از هنرمندان جوان را به فضاهای شهری تهران میکشانده است. آثاری که عموم آنها نه تنها تبدیل به اثری ماندگار نمیشدند بلکه به سرعت تبدیل به زوائد شهری شده و کیفیت تجسمی و هنری خود را از دست میدادند. هر کسی که یک بار از بزرگراههای تهران عبور کرده باشد احتمالا بخشهایی از بقایای این سازههای غول پیکر را که به اسم هنرهای شهری به خورد شهروندان داده میشد را مشاهده کرده است.»
طی دهههای اخیر احجام، مجسمهها و المانهای بیهویت بسیاری در سطح شهر تهران نصب شدهاند، آثاری که چندان نسبتی با معنای هنر عمومی نداشته و به سرعت تبدیل به زائدههای شهری شدهاند
به گفته سلطانیان طی سه دهه گذشته بازار هنرهای شهری و هنر عمومی بیکه آثار ماندگار و خروجی چندان موفقی داشته باشد آنچنان رونق گرفت که مافیایی پر قدرت در این حزوه ظهور کرد و با کمک رانتی که داشت عموم جشنوارههای هنرهای شهری را در قبضه خود در آورد. به نظر میرسد هجمههای این روزها علیه این المان تازه نصب شده سازمان زیباسازی متاثر از همین دستهای چپاولگری مافیایی باشد که امکان دریافتیهای میلیاردیشان را از دست رفته میبییند.
وی افزود: سوالی که میتوان از مدیران زیباسازی شهری دورههای قبل پرسید این است که از میلیاردها تومان هزینهای که طی دو سه دهه گذشته صرف ساخت آثار بیکیفیت کرده در ذهن شهروندان تهرانی چه تصویری بر برجای مانده است؟
دیوارهای شهر تهران پر است از سرهم بندیهای(اسمبلاژ) بیمعنایی که جز سرگشتگی هویتی هیچ معنای دیگری تولید نکرده و نمیکنند، آثاری که عموما از دوران مدیریت پیشین بر جای ماندهاند
به جز چند مجسمه شناخته شده( مجسمه فردوسی و...) کدام المان و حجم شهری توانسته است به ذهن شهروندان تهرانی راه پیدا کند و تصویر ذهنی و خاطرهای جمعی را شکل دهد؟
به زعم این پژوهشگر هنر باید از لایههای آشکار حواشی ایجاد شده برای المان هلال ماه اسماءالحسنی گذر کرده و ابعاد مخفی و نیت پنهان در پس آن را شناسایی کنیم.
سلطانیان گفت: «سازمان زیباسازی شهر تهران و اداره حجم که ذیل آن فعالیت میکند دههها هزینههای کلانی را صرف رانت و ساخت هیچ و پوچ کرده، با این وجود تیم جدید تلاش کرده است دست چپاول رانت خوارن عرصه هنرهای شهری را قطع کند. حالا از این رو است که هر بار همان دار و دسته موضوعی را علم میکنند تا برای این نهاد حاشیه بسازند. درواقع مجسمهسازهای صاحب نام و خانوادههای سرشناسی دههها هر ساله میلیارها تومان پول بیتالمال را بابت سازههای میرا ( آثاری که قرار نیست عمر طولانیای داشته باشند و بعد از چند ماه برچیده میشوند) دریافت میکردند؛ حالا اما چند ماهی است دستشان از این پول کلان خالی مانده و به هر بهانهای تلاش میکنند نهادهای مرتبط با زیباسازی شهری را با مشکل روبرو کنند تا بل بتوانند دوباره به حاشیه امن مالی خود بگردند.»
یکی از چیدمانهای موفق این المانها در میدان هفت تیر شکل گرفت. به نظر میرسد این ماهها در ترکیب و همجواری میتوانند معانی و تداعیهای جذابتری را پیش بکشند. وقتی شهروندان در میان آنها میچرخند و فضایی تعاملی تولید میشود
*جمع بندی و چند پیشنهاد
حرف آخر اینکه به زعم کارشناسان حواشی ایجاد شده برای المان هلال ماه اسماءالحسنی بیش از آنکه نگرانی برای کپی یا اصل بودن و حتی رقم قرارداد و هزینه این اثر باشد، بیشتر معطوف به نگرانی از خالی ماندن کیسهای است که مافیای حجم و مجسمه سالهاست از این محل برای خود دوختهاند. از سوی دیگر نگاهی به آثار هنری معاصر نشان میدهد تاثیرپذیری و الهام بخش جدایی ناپذیر آن است و کمتر اثری را میتوان یافت که به دیگر آثار شباهت و نزدیکی نداشته باشد.
از بعد نظری و تئوریک هم میتوان به بحثهایی چون «بینامتنیتIntertextuality» اشاره کرد که به شکلی آشکار نشان میدهد هر اثر هنری به عنوان یک متن ریشه در دیگر متون دارد و همواره ردی از دیگر آثار را میتوان در هر اثری پیدا کرد.
به زعم کارشناسان شاید تنها نقد وارده بر این المانها چیدمان ضعیف بعضی از آنها در برخی از عرصههای باز و مکانهای عمومی باشد. چیدمانی که در برخی مکانهای دیگر مثل میدان هفت تیر بسیار چشمنواز و موفق بود. بیشک در سالهای آینده میتوان با مطالعهای دقیقتر، جانمایی و مکانیابی آنها را در دستور کار قرار داد تا بتوانند تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطبان داشته باشند.
در تحلیل آخر المان هلال ماه اسماءالحسنی جزو معدود آثار هنری در فضاهای عمومی است که به سرعت توانسته مورد توجه عموم شهروندان قرار گیرد. المانی معنادار که توانسته فضایی معنویی به شهر ببخشد و خونی تازه در عرصه هنرهای شهری جاری کند.
در نهایت اینکه سازمان زیباسازی در کنار انتخاب ایدههای برتر میبایست کارگروهی متخصص برای جانمایی آثار هنری شهری را شکل دهد تا بتواند تاثیرگذاری آنها را بالا ببرد. از سوی دیگر در موضوع هنرهای شهری مسئله مخاطب بسیار مهم است. بیشک در کنار انتخاب ایدههای برتر و جانمایی درست برای نصب آثار، سازمان زیباسازی میبایست پیوست فرهنگی و مطالعاتی برای هنرها و ایدههای کلان شهریاش داشته باشد. تا بتواند ذیل آن طی نظرسنجیهایی دقیق نگاه و نظرات شهروندان به المانها و هنرهای شهری را استخراج کند. اینگونه هم میتواند میزان رضایت و خشنودی شهروندان را بسنجد و هم برای انتخاب و نصب آثار آینده، مشارکت شهروندان را به کار گیرد.
*فارس
نظرات